اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

طبقه بندی موضوعی

سیستم هلو-لولو

يكشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۴۹ ق.ظ

مشایی‌ گفته‌ به‌ چه‌ کسی‌ رای‌ بدهند/ پاسخ به سؤالی درباره اصلح

حجت‌الاسلام مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار پنج شنبه شب(بیست و سه خرداد) در مسجد فائق تهران:

هر کدام از نامزدها را که اصلح تشخیص دادید، به وی رای دهید زیرا نهایتاً انتخابات با دو کاندیدای اصولگرا و یا یک کاندیدای اصولگرا و یک کاندیدای مدعی اصلاح‌طلبی به مرحله دوم کشیده خواهد شد...اگر واقعا یقین می‌کنید که اگر به صالح مقبول رای ندهیم، شخص دیگری رای می‌آورد در این صورت آن شخص دیگر صالح مقبول نیست، بلکه اصلح است.


حجت الاسلام پناهیان در گفتگو با خبرنگار رجانیوز(بیست و سه خرداد) در واکنش به انتشار یک فیلم در جمع مسئولین ستاد قالیباف و توزیع پیامک آن در سطح کشور اعلام کرد:

در شرایط کنونی ائتلاف هیچ فایده ای ندارد،انتخابات خواه ناخواه به دور دوم کشیده میشود.


وحید جلیلی با اشاره به آنچه سیستم “هلو لولو” می‏ نامید، گفت:

هر کسی را که لولو کردند، من می‌گویم سیستم‌های لولو‌ـ‌ محور، سیستم‌های عوام‌فریبی هستند. هدف  لولو سازی ؛هلو کردن رای  حزب اللهی ها برای عناصر غیر اصلح است. حزب اللهی ها را به هیجان نتیجه دچار کنند  انها را از لولوهایی که معمولا هم بزرگ نمایی می شوند  بترسانند  و بعد رایشان را  مثل  هلو نوش جان کنند.

عمار و عماربودن و عمارگونه عمل کردن، مانند خیلی از واژه های پُراستعمال این روزها آنقدر دستمالی شده اند که به ابتذال معنایی رسیده اند.

______________________________

دو نقل قول اول این متن از رئیس و نائب رئیس قرارگاه عمار شب پیش از انتخابات بیان شده اند. در مورد اینکه هر دو عزیز عالمان سخنور و مومنی اند، شکی ندارم، حداقل چند سالی است که سی روز ماه رمضان را با سخنان حجت الاسلام پناهیان قدر می نهم اما چه کنم که عمار امروزه پر معنا شده و عمار بودن خطیر؛ لذا نمی دانم چه این چه عماری است-نه حتی رئیس قرارگاه باشد- که چند ساعت قبل از مهمترین واقعه ی سیاسی کشور این چنین برای کسانی که چشمانشان به دهان آنها دوخته شده است، تحلیل نادرست می کند. فرمانده ای را در نظر بگیریم که قبل از عملیات باید شناسایی نسبتا کاملی از محل و عوارض منطقه ی عملیاتی داشته و برآورد درستی از میزان تجهیزات و ادوات و نیروی انسانی دشمن کند تا بتواند فرمان حمله را به نیروهای خود دهد؛ و اگر این مهم را به خوبی انجام ندهد قابل پیش بینی است که چه فاجعه ی انسانی ای برای نیروهای تحت امرش پدید می آید. حال، وضعیت افرادی را که قرار است با شناسایی و تدبیر این رئیس و نائب رئیس قرارگاه تصمیم بگیرند، تصور کنید. من از دوستانی که شب قبل انتخابات انواع نسبت های شایعه پراکن و جو زده از آمار سازی های 84 گونه و... را نثارم کردند  شکایتی ندارم، وقتی که می بینم فرماندهان شان اینگونه برایشان افق را رصد کرده اند. و این در حالی است که نتایج نظرسنجی های معتبر که در دو روز آخر رشد معنادار روحانی را به خوبی به تصویر کشیده بود، قرارگاه نشینان مطلع از اخبار به چنین تحلیل های بسیار دور از واقعیتی رسانده اند.

تلخی های این انتخابات منشا درس های بزرگی است که می بایست به دقت بررسی شود تا خدایی نکرده بار دیگر کلاهی به این گشادی سرمان نرود. این بازی کسب قدرت چنان برخی ها را گرفته بود که نمی دانستند صحنه ی سیاسیت صحنه ی عمل و عکس العمل های فوق العاده پیچیده و سردرگم کننده است و با نیت سه روز روزه و نماز امام زمان عج و نذر چند میلیون صلوات، کلاف سردرگمش باز نمی شود. صحنه ای که فراموش کردن عهدی را برای وزیر 16 ساله تکلیف می کند و تکرار سرود دسته جمعی «انتخاب اصلح» با تلفظ صاد که از چسباندن میانه زبان به سق دهان و حای از عمق گلو خارج شده، تولید می شود، و صرفا با توجه به حرکات دست رهبر گروه و بدون نیاز به فکر راجع به معنای «تکلیف» و «اصلح» اجرا می شود، نتیجه ای جز شکست تلخ نخواهد داشت.

اما بعد

حال که بازار تشکر و تبریک انتخاباتی گرم است، برخود واجب می دانم از عزیزان بی ادعایی که این چند ماه از سیاه مشق شان تکلیف بصیرت و عمل معقولانه ی سیاسی آموختم تشکر قلبی و لسانی ام را به جای آورم:

//bayanbox.ir/id/2390329854329277755?view

امید حسینی که نوشته های حداقل سه ماه اخیرش در آهستان، بی آبرویی کباده کشان پوشالی فلان و بهمان گفتمان رهبری را بر من نقاشی کرد.

قسمتی از متن آخرش که با اشک و آه نوشته:

...در روزهای گذشته بارها با کسانی هم کلام  شدم که برایم از حجت و تکلیف شرعی می‌گفتند. حرف زدن با این جماعت واقعا سخت بود. حرف من این بود که فهم و درک و تفسیرتان از حجت و تکلیف اشتباه است. ما هم می گوییم حجت، ولی کدام حجت؟ کدام تکلیف؟ کدام بصیرت؟ بصیرتی که فقط تا نوک بینی صاحب بصیرت را به او نشان می‌دهد؟ بصیرتی که دنیای پر پیچ و خم سیاست را نمی‌فهمد؟ بصیرتی که خودش را در تار و پود تحجر و تعصب زندانی می‌کند؟ بصیرتی که نتیجه‌اش پیروزی رقیب می‌شود؟

 حجتی که در لایه‌های تنگ و تاریک محافل حزبی و جناحی بدست آید و مصالح عالی نظام و انقلاب را تشخیص ندهد حجت نیست، حتی اگر برایش دلیل شرعی بتراشند. تکلیفی که نتواند مصلحت حزبی را فدای مصلحت ملی کند، تکلیف شرعی نیست.

حجت شرعی برای کسی که ادعای ولایتمداری دارد، در هر کاری از جمله انتخابات، ناظر به دفاع از انقلاب و ولایت است. یعنی خروجی همه تصمیم‌ها باید به آن هدف اصلی برسد. پس این چه حجت شرعی بود که عملا به ضرر گفتمان انقلاب تمام شد؟!

البته این آدمها اعتماد به نفسشان بالاست. مطمئنا کم‌کم طلبکار می‌شوند و مسئولیت اصلی شکست را متوجه همه میدانند جز خودشان! ولی خورشید حقیقت همیشه پشت ابر نمی‌ماند. بالاخره هستند کسانی که جرات کنند و بصیرت کاذب اینها را به چالش بکشند. هستند کسانی که شهامت استیضاح آنها را داشته باشند. هستند کسانی که از آنها بپرسند چرا جامعه را به چنین وضعیتی رساندید؟ چرا این همه هزینه را به نظام و انقلاب تحمیل کردید؟ چرا به همه برچسب زدید و دایره خودی‌ها را تنگ و تنگ‌تر کردید؟ چرا نتیجه بصیرت شما، بازگشت دوباره خاتمی و هاشمی شد؟ چرا نتیجه فهم شما، پیروزی کسانی شد که چهار سال تمام به آنها فحش می‌دادید؟ آخر این چه بصیرت و چه حجتی بود که هاشمی رد صلاحیت شده را دوباره به قدرت بازگرداندید؟ اف بر بصیرت شما…

//bayanbox.ir/id/6857375809091329991?view

میثم محمد حسینی بالامقام که طرح های گرافیکی اش در دوئل در زمان فتنه ی 88 شمشیری بی رحم بود بر زنگیان کافوری و تاسیس تلویزیون اینترنتی نصرش پایگاه رسانه ای جبهه ی فکری:

حالا کاری ندارم که آقای روحانی بعدا چه خواهند کرد که انشالله دوستان افراطی بدون اندیشه پاسخگوی عملکرد ایشان خواهند بود در آینده. لکن فعلا شیرینی حضور مردم برای ما باید از حماقت دوستان مثلا تکلیف مدار! ارجحیت داشته باشد.

//bayanbox.ir/id/2536842470771236221?view

حسین قدیانی در قطعه ی 26، که شاید گاهی اوقات نوشته های چندان قوی و مستحکمی نداشته باشد، اما اکثر اوقات نوشته هایش به دل می نشیند نیز در آخرین نوشته اش نوشت:

از آنجا که گروه پایداری، با رفتار و گفتار صدر تا ذیل خود نشان داد که رای بیشتر حسن روحانی، برایش قابل هضم تر از فزونی آرای حاج باقر است... خواستم پیشاپیش برتری نماینده آقای هاشمی را به ایشان تبریک و شادباش عرض نمایم!

حقا که بخش عمده گرفتاری های ما از آن روزهای قبل از ۳ ی تیر ۸۴ شروع شد که رای و نظر علامه مصباح، برای بعضی دوستان مومن و حزب اللهی، بزرگ تر و مهم تر از انقلاب اسلامی و ۳۰۰ هزار خون شهید شد… کاش کسانی که معتقد بودند؛ «اصلاح طلبان در صحنه نیستند و خطری ندارند» و متاثر از همین تحلیل کاملا درست و سنجیده (!!) به بلای تفرقه در جریان اصول گرایی دامن زدند، اینک پاسخگوی سیاست ورزی خود باشند. گمانم آنچه گروه پایداری بدان عمل کرد، «تکلیف و وظیفه» نبود؛ «تفرقه و منیت» بود. بگذریم که محاسبه نتیجه و تدبر در فرجام کار، اساسا بخشی از تکلیف است. راستی! کسانی که می گفتند؛ «انتخابات، دوگانه سازش-مقاومت است و جلیلی تنها نماد مقاوت و انقلاب و ایستادگی و کربلا و مد نظر بزرگان و…»، چه جوابی برای طعنه این روزهای لوامین دارند؟! چقدر به ایشان گفتیم که پای مقدسات را به انتخابات باز نکنید که پس فردا اگر نامزدتان رای نیاورد، برندارند بگویند؛ «نه بزرگ ملت ایران به سر تا پای مقدسات»!!

هیچ گروهی اندازه گروه پایداری -خواسته یا ناخواسته!- مددرسان جریان فتنه و فرقه انحراف نبوده… هیچ گروهی نبوده! من معتقدم؛ آقایان هاشمی و احمدی نژاد اگر برای انبوه خدمات گروه پایداری به خود، «پیام تشکر مشترک» صادر نکنند، بی معرفتی کرده اند در حق این همه لطف سرشار پایداری به حجت الاسلام والمسلمین حسن آقای روحانی!!

//bayanbox.ir/id/4548133379972786431?view

و دست آخر تقی دژاکام باسابقه ترین نویسنده ی کیهان که با آب و آتشش به نوعی پدر همه ی وبلاگ نویسان ارزشی است:

وقتی جلیلی و  آن دو نفر دیگر با فاصله در رده های بعد همه نظرسنجیها هستند، با رأی ندادن به قالیباف جا را برای نا اهلان و نامحرمانی که امام ما را از سپردن کشور به آنها باز داشته بود باز کرده ایم  و بعدها نباید هیچ کس دیگری را بجز خودمان سرزنش کنیم که چرا چنین شد و چرا رهبر تنها ماند.

من علی رغم تردیدهای این دو سه هفته اخیرم بین سه چهار نامزد و بعد از حذف یکی و  کنار رفتن مردانه و ارزشمند دکتر حداد عادل، از بین دو بزرگوار دوست داشتنی یعنی آقایان دکتر قالیباف و دکتر جلیلی، بدون ذره ای تردید و  با اطمینان از روسپیدی در نزد خداوند متعال یک رأی خودم را به آقای دکتر قالیباف می‌دهم و  با افتخار تا پایان عمرم از این رأی دفاع خواهم کرد و هر اتفاق خوب و بد دیگری بیفتد خیالم راحت است که به عاقلانه‌ترین شیوه و نه بر اساس احساس و  تمایلات مقطعی رأی داده ام.

خدایا! تو شاهدی که در این دوره برای رسیدن به بهترین گزینه تا چه حد صبر و تحقیق کردم و تا چه حد مشورت کردم و شاهدی که به هیچ کدام از نامزدهای اصولگرای این دوره کوچکترین توهین و بی احترامی نکردم و سعی کردم فضای محبت و صفا بین مؤمنان به نظام و انقلاب را تقویت کنم و حالا به این گزینه رسیده ام. تو خود به کرمت از من قبول بفرما.

نظرات  (۷)

سلام، تبریک میگم
به نظر من اگه قالیباف هم رئیس جمهور میشد بعد از یه مدتی مثه احمدی نژاد به یه بهونه ای بهش بد و بیراه میگفتیم که این آقا فلان کارو می کنه و غیره چون من بدون واسطه از آشنایانم تو شهرداری تهران که علاقه ای هم به آقای مصباح ندارند یه چیزایی شنیدم که فک کنم آخرش مثه احمدی نژاد میشد. کاری به پایداری ندارم که من زودتر از شما از اونها نا امید شدم اما خداوکیلی باید بدونیم که طرفای دیگه زودتر شروع کردند به تخریب از همون موقعی که با کمترین نگرانی بجای کمک به دولت شروع کردند به تخریب سایت الف که مال آقای توکلیه که تو عباسپور به حمایت از احمدی نژاد پرداخت را نگاه کن میبینی چی میگم.
اما واقعا بین اصولگراها اختلاف نظره و به نظر من این نشون دهنده ی تا حدودی رشد سیاسی این طرفه که از هوچی گری و قبیله گری نجات یافته و مثه اصلاح طلبا که این خصیصه را بیشتر دارند نیست. ولی حرف شما را قبول دارم که باید موقع انتخابات به یک گزینه میرسیدند اما کیا ائتلاف کردند بعد زدند زیرش به غیر آقای ولایتی، ایشون دقیقا به نفع آقای هاشمی بازی کرد........
دلم یه کمی پره خواستم یه کم حرف زده باشم اینم تجربه ای ایشاالله مردم آگاهتر میشن که منم یکی از اونهام، خوشحالم که متوجه شدی یه کم با وسواس بیشتری باید به حرف این علما گوش داد شاید اگه چند سال پیش من این حرفو بهت میزدم ناراحت میشدی....
ای بابا دارم چی میگم بیخیال، حاجی امروز قراره داوودو ببینم خداییش دل جفتمون حسابی برات تنگه! 
پاسخ:
سلام
ممنون از لطفی که همواره به ما روا می دارید. ما هم دلمان از شما تنگتر! نباشد گشادتر نیست!! خدا را به خاطر چنین دوستانی باید بسیار شکرگزار باشم که قطعا از عهده ی شکرش بر نمی آیم.

یادم رفت بگم که وقتی تلویزیون خنده های هاشمی را نشون میداد چه قدر سوختم.......آخ...........
البته بگم من هنوز با نظرهای افرطی نسبت به هاشمی مخالفم!
پاسخ:
دیشب از یکی از دوستان حقیقتا حزب اللهی پرسیدم اوضاع را چگونه می بینی، گوشی همراهش را در آورد و پیامکی نشان داد گفت اینگونه: رایی که قرار بود خار چشم دشمنان شود، چوب شد رفت تو ...مان. (آستینمان)

سلام حاجی...

تقریبا صددرصد باهات مخالفم...

بیا وبلاگم...اینجا سنگینه دایل آپ ما نمیکشه...

یاعلی

پاسخ:
سلام
مخالفت حق شماست!
ما تقریبا هر روز از اون طرف میآمدیم و میآییم.
علی یارمان.
۳۱ خرداد ۹۲ ، ۲۰:۳۷ غبار دامن یار
 

سلام
نمیدونم چرا اینقدر با عداوت و کینه در مورد آقای مصباح صحبت میکنید،همچنین درباره جبهه پایداری ؛ ولی برادر بیا یه بار شفاف به قضیه نگاه کنیم،فارغ از هیاهوهای رسانه ای.
احتمالا خودت میدونی برای چی آقای مصباح اینقدر مورد هجمه انتقادات و گاهی حرفهای هیجانی آمیخته با توهین قرار گرفته،صرف اینکه از آنکه اصلح میدانست -احمدی نژاد- حمایت و برایش تبلیغ کرد،کاری که هم عقل و هم شرع حکم به آن میکند(اگر خلاف این را معتقدید محترمانه منتظر شنیدن استدلالتان هستم) پس اولا مشخص شد که این بزرگوار- که ما هنوز معتقد به بصیرت ایشان هستیم -دست به کاری زده بودند عقلانی و شرعی ،مثل همیشه بی هیچ واهمه ای از لومة لائم.
پس به این نتیجه میرسیم که ایشان به دلیل همان کاری محکوم شده اند که شما و احتمالا اغلب منتقدان ایشان نیز این کار را در همین انتخابات انجام داده اید -مصداقش همین متن انتقادیتان که اقلا ضد تبلیغ برای رقبای اصلح مد نظر شماست-
حال آن فردی که توسط این عالم به عنوان اصلح معرفی شد،پایش لغزید و از ملاک صلاحیت فاصله گرفت .با اشاره به این فرض بدیهی که برای تشخیص صلاحیت ،ملاک حال فعلی است و پیشگویی آینده لازم نیست  باز هم آیا خدشه ای در این میانه به ایشان وارد است؟(و یک سوال در حاشیه همین نکته: به نظر شما اصلح در انتخابات سالهای84 و88 کی بود؟ با ذکر دلیل.)
برادرم!من به عنوان یک طرفدار سرسخت آقای مصباح و همچنین احمدی نژاد قبل از 88 وسط میدان ایستادم و جوابگوی این دفاع خواهم بود،ولی مشتاقم بدانم که ایا طرفداران صالح مقبول امروز(از دید ما و اصلح از دید حامیانشان) نیز اگر سرنوشت اصلح دیروز ما برای نامزد مورد نظرشان تکرار میشد،ایا با خود آنگونه میکردند که با حامی دیروز احمدی نژاد میکنند؟قراره همه کاسه کوزه های خرابکاری احمدی نژاد سر ما شکسته شه،مایی که به خوبی های احمدی نژاد رای دادیم نه بدی ها و انحرافاتی که بعد از حمایتمون خودش رو نشون داد؟
ممکنه در پاسخ بخواین بگین که خوب شمایی که مدعی بصیرتید،باید این چیزا رو هم تشخیص میدادید دیگه؟ پاسخ ماهم اینکه:خودتون دارید میگید بصیرت،نه شق القمر.انصاف کنید واقعا اون مذهبی هایی که تو دوره قبلی از احمدی نژاد حمایت نکردن (همنایی که ممکنه ژست بصیرت به خودشون بگیرن )همه این انحرافات و نقاط ضعف رو تا عمقش تشخیص داده بودن؟  همچین آدمی اگر پیدا بشه عجب صاحب کرامتیه!
و اما در دفاع از جبهه پایداری:1- یاد آور میشم که جبهه پایداری فقط شامل آیت الله مصباح نیست،بلکه عزیزانی مثل آیت الله خوشوقت(ره) -همان عزیز از دست رفته ای که رهبری سفارش کردند که در طوفان ها خودتان را به ایشان متصل کنید- نیز از حامیان رسمی این جبهه بودند،بزرگواری که نظرشان درباره طوفان انتخابات نیز قولی مشهور و معرفی «لنکرانی و جلیلی» به عنوان اصلح از سوی ایشان نیز فکر میکنم معروف شده باشد،بی زحمت الفاظی که قرار است برای آقای مصباح و پایداری به کار ببرید برای ایشان و دیگر عزیزانی مانند آقای پناهیان نیز به کار ببرید و کوبش (!)این عزیزان را نیز در دستور کارتان قرار دهید«إن کنتم صادقین».
2-
الحمد لله که مقبولیت صالح مد نظر نیز به وضوح آشکار شد که دیگه چماقی تو دست مخالفای جبهه پایداری نمونده باشه !
مشتاقم صحبتهای شما رو از طریق ایمیلم شنوا باشم، وگرنه تو وبلاگ بسیج عباسپور میزبانتون خواهم بود

التماس دعا،موفق باشید.


پاسخ:
سلام
بد نبود قبل از اسال نظر یه بار متنو می خوندی، من چیکار به 84 و 88 و احمدی نژاد داشتم؟ به طور خیلی واضح نشون دادم که دو نفر چند ساعت قبل از شروع اتنخابات با اطمینان کامل گفتن که این انتخابات میره مرحله دوم و بعد گفتم فرمانده کسی نیست که اینقدر با خطا وضعیت را پیش بینی کنه و تبعا هر خطی هم که به نیروهاش طبق این رصد واقعیات بده، همین قدر خطا داره.
اینکه شما وسط میدون وایسادی یا کنارش نشستی قاعدتا به من ربطی نداره! ولی نمی دونم از کجای حرف های من عداوت و کینه را نسبت به آقای مصباح و پایداری تشخیص دادی؟ آیا پرسیدن چند سوال میشود کوبیدن؟
اگه رای صالح مقبول ما معلوم شد، میزان رای صالح نامقبول شما هم مشخص شد،(با این توضیح که آقای جلیلی را دوست دارم به نظرات و افکارش احترام میگذارم) ان شاالله هر وقت دیدم کسانی خواستند در بازی قدرت فرد مورد نظر خود را تنها نماینده ی گفتمان اصول گرایی و نزدیک ترین فرد به رهبری و تنها نماد مقاومت و... بخوانند و دست در کیسه های نامشروع ببرند تا خود را مشروع جلوه دهند، به شدت مقابلشان می ایستم.
نمی دونم چرا میان اینجا سوال می پرسند و جایی دیگه جواب می خوان؟ مطمئن باشید جایی دیگه به کسی جواب ندادم که تو دلتون فکر کنید آیا چی گفته:)
۰۱ تیر ۹۲ ، ۱۲:۵۴ غبار دامن یار
سلام مجدد
برادر من میپرسی کجا به احمدی نژاد کار داشتم؟من هم بحث اصلی ام درباره احمدی نژاد 84 و88 نبود،بلکه اون رو مطرح کردم تا دفاع کنم از کسی که با همین احمدی نژاد کوبیدیش(رجوع کن به جمله  آقای حسین قدیانی:گرفتاری های ما از 3تیر84 شروع شد...)پس نگید به احمدی نژاد مربوط نمیشه ،بلکه ارتباطی به این اهمیت داره.
 جا داره همینجا بپرسم به نظر شما قصد اقای قدیانی از مطرح کردن این جمله به نظر شما چیه؟ جز اینکه دفاع از احمدی نژاد رو سر سلسله ی خطاهای آقای مصباح معرفی کنه و به این برسه که بله!اگه امروز این شکست برای اصولگرایی رخ داده همش زیر سر اقای مصباح بوده و جلیلی و رفقاشون.
اگه این نقطه ضعف و خطا محسوب میشه آیا امثال این نویسنده محترم رای و نظرشون تو سال84 به احمدی نژاد نبود؟پس چرا باید اینطور قلم بزنن که این خطا رو تنها متوجه آقای مصباح بدونن؟
میپرسی که از کجای متنت متوجه عداوتتون با آقای مصباح و پایداری شدم؟نخواه این فکر رو با خودم نکنم وقتی از چند نویسنده عینا اون بخشی از متونشون رو میاوری که در اون آقای مصباح و پایداری به طور شفاف کوبیده شده اند، دلیل دیگرم هم برای این مدعا اون قسمت از نوشته خودتونه که عصبانیتتون از موضع گیری های برخی حامیان جلیلی در اون به وضوح آشکاره!
برادر من حق داری از موضع گیری های برخی افراد ناراحت باشی- مثل ما - ولی خودت ببین داری با دوتا خبرکه به گمان من غرض ورزانه انتخاب شدند داری کیا رو میکوبی؟ داری همه اونایی رو میکوبی که اعلام حمایت از جلیلی کردن به جرم اینکه دو نفر از طرفدارای این آقا اطلاعات غلط دادن و داری به نوعی از جزء به کل میرسی!
اولا مگه ما حامیای جلیلی از این دو بزرگوار-آقای طائب و آقای پناهیان- خط گرفتیم؟ دوما آیا میشه از اینکه این دو عالم ،یک یا چند موضع گیری اشتباه
از این قبیل داشتند،تمام مواضعشون رو غلط دونست؟
مساله اینه که واضحه شما قصد دارین کاسه کوزه این شکست اصولگرایی رو سر جبهه پایداری بشکنین و هیچ چیز دیگه ای رو مقصر ندونین،از جمله انحرافات و اشتباهات هشت سال دولت اصولگرا که پاسخگوی اون اگه کسی هم قراره باشه هر اصولگرایی باید پاسخگو باشه  نه جبهه پایداری.
یه نکته دیگه اینکه از ایراداتی که به ما گرفتین اینه که چرا اینقدر رویکردتون به انتخابات رویکرد عبادی و دینیه و این رو به عنوان یک خرده به ما وارد دونستین و همچنین ما رو به نفهمیدن ماهیت انتخابات و بینش سیاسی متحجرانه متهم کردید(سندم:صحبتهای خودتون و نوشته های امید حسینی).نمیدونم شما اصلا پای صحبت قومی که با بینش سیاسی به اصلح بودن آقای جلیلی رسیدن نشستین یا نه،فقط شنیدین که طرفداراشون به خاطر یه سری ویژگی های ظاهری و مذهبی این فرد بهش رای دادن .برادرم!من این صحبتهای شما رو توهین به خودم تلقی میکنم،منی که با ترس از اینکه جلیلی تکرار احمدی نژاد نباشه در موردش تحقیق کردم و با حجت عقلی به این گزینه رسیدم.
ضمن اینکه اشاره کنم به اینکه ما که ادعای مقبولیت اصلح مد نظرمون رو نداشتیم که شما داری تو پاسخ به من میگی که نامقبولیت گزینه شمام مشخص شد! داداش من،من این نکته عدم مقبولیت صالح مد نظر نویسندگانی همچون آقای دژاکام رو برای این آوردم که مشخص شه حجتی برای رای دادن به صالح مقبول نبوده که شما بخواین به ما رای دهندگان به اصلح خرده بگیرین و الفاظ تحقیر آمیزی مثل:"اف بر بصیرت شما"یا"حماقت دوستان تکلیف مدار!" رو نثار ما کنین. خلاصه حرفم اینکه بنده قصد تحقیر و ضایع کردن طرفداران صالح مقبول رو نداشتم،ولی احساس کردم که شما با این لحن جوابت یه همچین برداشتی کردی.
نکته دیگه اینکه بدونید این متن شما حاوی عبارات توهین آمیزیست به حامیان دکتر جلیلی که بنده به شخصه از اون ناراحت شدم، نویسنده محترم این پست از این نکته غافل نشو.
امیدوارم این جنس بحث ها موجب کدورت نشه بلکه به قصد شفاف سازی باشه و بند تعلق بین دو تا برادر دینی با این صحبتها شل نشه،بلکه محبتمون به هم بیشتر شه
انشاالله،التماس دعا.
پاسخ:
سلام و درود خدا و خوبان خدا بر شما
اولا تشکر می کنم که وقت گذاشتید و نوشته های نه چندان ارزشمند مرا خواندید و وقت اضافه ای گذاشتید و پاسخی تهیه نمودید، و یک گلایه هم اینکه در برخی ازموارد بدون توجه به متن، نظر از پیش داشته ی خود را به متن تحمیل کردید.

"...کسی که با همین احمدی نژاد کوبیدیش(رجوع کن به جمله  آقای حسین قدیانی:گرفتاری های ما از 3تیر84 شروع شد)..."
عزیز دلم اگه به نوشته ی که اون آقا نوشته رجوع کنی میبینی که اولا اصلا بحث کوبیدن احمدی نژاد نبوده، ثانیا اصلا انتقاد به آیت الله مصباح-حفظ الله- هم نبوده؛ از برخی کسانی که با تکرار کلمه علامه...علامه، خودشون را به جای بیعت با رهبر در بیعت آقای مصباح در آوردن انتقاد کرده، حالا اصلا چنین افرادی وجود خارجی دارن یا خیر محل بحث فعلی نیست. فی الحال اگر ریشه ی این بیعت علامه با را بخواهید، از یک بیان آقای یامین پور به وجود آمده. در باقی نقل قول ها و خط خطی های خودم هم که اصلا اسم آقایان مصباح و احمدی نژاد نیامده و کسی کاری با این دو بزرگوار نداشته، شما اگر پیدا کردی یه جایزه داری! نوشته ی آقای قدیانی هم به هیچ روی سرسلسله انتقاد از آقای مصباح در دفاع 84 ایشان از آقای احمدی نژاد نبوده، ادامه همان خطی که قسمت اولش را نقل کردید به خوبی اشتباه شما را نشان می دهد. فکر نمیکنم در تاریخ کسی از آقای مصباح به خاطر حمایت 84 از احمدی نژاد انتقاد کرده باشد. اگر انتقادی بوده- که به هیچ وجه ربطی به این نوشتار ندارد- این است که برخی عبارات بکار برده شده برای آقای احمدی نژاد بعد انتخاب 84 توسط ایشان، قداستی کاذبی را برای او ایجاد کرد که حتی برخی او را معجزه هزاره سوم خواندند و باعث شد ما هرکس که با او مخالفت می کند مخالف خدا بدانیم و انتقاد از آقای احمدی نژاد را کار دشمن بدانیم؛ که البته این کار هم برای احمدی نژاد ضرر داشت هم برای ما.(قطعا تنها دلیلش هم عبارات آقای مصباح در مورد ایشان نبود)

"...از چند نویسنده عینا اون بخشی از متونشون رو میاوری که در اون آقای مصباح و پایداری به طور شفاف کوبیده شده اند..."
اگر از متن های که نقل قول شده(چهار متن) جایی را آوردی که آقای مصباح کوبیده شده، من قول میدم وبلاگ را تعطیل کنم.

"...اون قسمت از نوشته خودتونه که عصبانیتتون از موضع گیری های برخی حامیان جلیلی در اون به وضوح آشکاره!"
این قسمت را گُل گفتی، بلاخره یکی فهمید از چی عصبانی هستم، از موضع گیری برخی حامیان دکتر جلیلی.

در مورد آقایان طائب و پناهیان، چون رئیس و نائب رئیس قرارگاه عمار بودند، سوالی از آنها پرسیده شده که چطور چنین براورد غلطی از جامعه داشته اند، اگر این به نظر شما غرض ورزانه و زیر سوال بردن تمامی اضهاراتشان قبلی و بعدی شان است، از نظر بنده این گونه نیست، اگر نتوان یک سوال پرسید که اوضاع از استبداد هم بدتر است.

در مورد شکستن کازه کوزه ی شکست اصول گرایان، اگر قرار به شکستن آن روی سر پایداری بود که قبل از پایداری ها اسم وزیر 16 ساله و زیر عهد زدنش را نمی آوردم. در ثانی اعتراض من به برخی طرفداران آقای جلیلی این نیست که چرا آقای جلیلی به نفع کسی کنار نرفت، چون اصلا چنین قراری وجود نداشت، حرف من و تمام اون هایی که ازشون نقل قول کردم اینه که چرا در شعارها و سخنرانی ها و فیلم تبلیغاتی مان فقط یک نفر را نماینده ی رهبری می خوانیم و می خواهیم با ایجاد کردن دوگانه مقاومت-سازش نامزد خود را طرف مقاومت بگذاریم و تمامی افراد دیگر را درجات ذلت بنامیم، مخالفت اصلی من با برخی دوستان این است که چرا این قدر از رهبر هزینه می کنند و با بسیاری از بداخلاقی ها و چسبیدن به این و آن نامزد خود را تنها ناجی گفتمان اصولگرایی می خوانند، قطعا بسیاری از بزرگان و شما با دلیل به آقای جلیلی رسیده اید و دلایلتان هم درست بوده است، اما اینکه بخواهیم با ردیف کردن یک سری نام نامزد مورد علاقه ی خود را نامزد رهبر و اصلح از دید طرفداران رهبر بخوانیم کاری خطاست، دلیلش هم اینکه خبرگزاری های معاند اولین تیتری که بعد اعلام نتیجه کار کردند "نه بزرگ ملت به رهبری" بود.
نمی دانم چرا اول گفتی عصبانیت از «برخی» طرفداران جلیلی و بعد همه طرفداران را مرجع ضمیر برخی انتقادات مثل متحجر و کسانی که بینش سیاسی ندارند، خواندی. بدون شک برخی از نظر من فقط به دهن این و آن نگاه می کنند و با برخی از حرف هایشان هزینه های زیادی برای گفتمان امام و رهبری ایجاد می کنند، این افراد در همه ی گروه ها هستند ما با ارائه ی مستندات برخی آنها را رسوا کردیم،  شما هم طرز تفکر برخی طرفداران دیگر نامزدها را نقد کنید.

در مورد توهین آمیز بودن برخی عبارات، اگر مرجع عبارات را افراد فوق الذکر بدانیم نمی توان گفت توهین آمیز، چون توهین یعنی صفت ناروایی که در کسی نیست به او نسبت دهی و به نظر من عبارات که موجب ناراحتی شما شده حداقل چیزی است که لایق چنان افرادی است. در هر صورت تمامی نامزدهای منتسب به اصولگرایی در این ماجرا بی تقصیر نبوده اند. به نظر حقیر(که از سال 84 به بعد فکر نمی کنم آقای حسین شریعتمداری مقاله نوشته باشد و من دیده باشم و نخوانده باشمش) فکر می کنم بد نیست به مقاله های آقای شریعت مداری که از دو روز مانده به انتخابات(چهارشنبه) تا همین امروز نوشتند نگاهی بیاندازید.(گرچه نمی خواهم بگویم هرچه ایشان می گویند کامل قبول دارم، سندش هم نقدی که به یک مقاله ی چند ماه قبلش در همین وبلاگ کردم، تقوامداری مهمتر از شریعتمداری)
ان شالله همواره انصاف را ملاک قول و عمل خود قرار دهیم.
محتاج دعای جمله خوبان من جمله شما هستیم.
 


 
۰۲ تیر ۹۲ ، ۲۰:۵۲ غبار دامن یار
سلام مجدد
پس با اجازتون همینجا از بدفهمی هایی که از بخشهایی از متنتون صورت گرفته عذر میخواهم،هر چند هنوز معتقدم در بخشی از متن شما به صراحت جبهه پایداری-که البته از محور های اصلی آن آقای مصباح هستند-مورد هجمه قرار گرفتند
ولی امیدوارم به حرمت این شب مبارک کدورتی در میان نمانده باشد
امشب ما را از دعای خیر خود محروم نفرمایید
در پناه مهدی فاطمه(ع)
پاسخ:
سلام و تبریک به مناسبت میلاد منجی عالم بشریت
قطعا بنده از خطا و اشتباه مبری نیستم، من بازم از اینکه تذکر دادین تشکر می کنم.
شما هر شب ما را از انفاس رحمانی خود محروم نکنید.
سلام حاجی،
آقای پسرک همون نویسنده ی "چه میجویی عشق هین جاست" هستند؟
وبلاگشو عوض کرده؟ چندباری چن وقت پیش رفتم خبری نبود.
پاسخ:
سلام کربلایی
نه موحدی فقید وبلاگ را به دلایلی به هوا فرستادند!
این پسرک2، امیرمسعودخوان قالیبلف هستند از دوستداران موحدی و عباسپوری های فعلی، از مسئولیت هایش می توان به ریاست انجمن علمی عمران و جانشین دفتر ب... شهردار جهادی سال گذشته و... اشاره کرد، آدرسش این است:
lovepbuh.mihanblog.com


ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی