اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

طبقه بندی موضوعی

۶ مطلب با موضوع «هدایت و شقاوت» ثبت شده است

به نقل از سایت رسمی آیت الله هاشمی، ایشان درجواب سوال نشریه ای امریکایی مبنی بر رد صلاحیتش چنین پاسخ می دهد:

چرا در امسال تصمیم گرفتید که برای ریاست جمهوری شرکت کنید؟
• امسال برای اینکه کشور به جایی رسیده بود که مردم از من این خواسته را داشتند و فکر می‌کردند که شاید من بتوانم کاری کنم. من هم به امید اینکه راه نجاتی باز کنم، پذیرفتم و بدخواهان نگذاشتند.

 

 

البته ایشان روز گذشته درباره توافق نامه ژنف و پاسخ نامه تبریک رئیس جمهور از سوی مقام معظم رهبری چنین بیان داشته اند:

جواب پیام تبریک از سوی مقام معظم رهبری بار دیگر نشانه‌ای از تدبیر بود و اگر حمایت‌های رهبری وجود نداشت بار دیگر اما و اگرهای زیادی ایجاد می‌شد و این از ویژگی‌های رهبری است که درلحظات حساس به داد مسئولان و مردم می‌رسند.

 

گویا این بار که نظر مقام معظم رهبری به مذاق آیت الله خوش آمده، پیام ایشان را نشانه ی تدبیر دانستند، چراکه در ماجراهای بعد از انتخابات سال 88 که رهبری بر سلامت انتخابات تاکید کردند آقای هاشمی آنرا نشان تدبیر ندانستند و با خطبه های خود ایجاد تردید بخشی از مردم را تشدید نمودند.

بدخواه خواندن فقها و حقوق دانان شورای نگهبان گرچه هم توهین مستقیم به رهبری که تعیین کننده ی شش فقیه آن هستند و نمایندگان مردم -و بطبع مردم انتخاب کنندگان آنها- که رای به شش حقوق دان بدخواهان داده اند، در تعارض کامل با نظرات امام ره -که آیت الله خاطرات زیادی از ایشان به یاد دارند!- و رهبری است.

جایگاه رفیع شورای نگهبان و خطر تضعیف آن

من به این آقایان هشدار می‌دهم که تضعیف و توهین به فقهای شورای نگهبان امری خطرناک برای کشور و اسلام است.

 

شوراى نگهبان مطمئن‌ترین دستگاه و ارگانى است که انقلاب به نظام کشور بخشیده است. ما براى اینکه به طور کلى از سلامت نظام مطمئن باشیم، مهم‌ترین و رساترین و فعال‌ترین و مؤثرترین مجموعه‌ى ما همین شوراى نگهبان است. ۱۳۷۰/۱۲/۰۴
هیچ‌کس نباید به خودش اجازه بدهد که از این موقعیت و مقام شامخ معنوى‌یى که قانون براى شوراى نگهبان معین کرده، حَطّى انجام بدهد و نسبت به آن خدشه‌یى وارد کند. ۱۳۷۰/۱۲/۰۴
حضور شوراى نگهبان در قانون اساسى - که امام هم مکرر روى آن تأکید میکردند - حقیقتاً یک حضور مبارکى است. تشخیص شوراى نگهبان، تشخیص یک عده انسانهاى عادل، بىطرف و بصیر نسبت به صلاحیتها است؛ این یک چیز مبارکى براى ما و براى همهى آحاد ملت است. بعد در بین این کسانى که تشخیص داده شد صالحند، مردم میگردند، تحقیق میکنند، از افراد میپرسند، از آدمهاى مورد اعتماد سؤال میکنند، به سوابق نگاه میکنند، به شعارها نگاه میکنند، به حرفها و گفتهها نگاه میکنند، سپس تصمیمگیرى میکنند.
۱۳۹۲/۰۲/۰۷

حال سوالی که آقای هاشمی خوب است جواب دهد این است که آیا نظرات فوق نیز از روی تدبیر بوده با خیر؟

 


 

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۲۱:۴۳
فرشاد فرهادی

رئیس جمهور منتخب در مراسم تودیع و معارفه ی وزیر کشور، حقایقی راجع به حزب و تشکیلات حزبی در ایران بیان فرمودند که از بس واضح و برای همه از قبل روشن بود، کسی اعتراضی به قبیله ای خواندن فعالیت احزاب داخل کشور به آن نکرد.

"...خیلی‌ها بعد از انتخابات با من صحبت کردند و گفتند کابینه فراجناحی درست نکن، چراکه نمی‌توانی هماهنگی بین آنها ایجاد کنی و مشکل ایجاد می‌شود، پس یک جناح را انتخاب و از بین آنها اعضای کابینه‌ات را مشخص کن ولی من معتقد به این موضوع نیستم. حزب و جناحی در کشور ما وجود ندارد، بلکه همه اینها الفاظ هستند. من از اول نهضت اسلامی یعنی از مهر 1341 از زمانی که 13، 14 سال داشتم در سیاست حضور داشتم و در این عرصه فعال بودم و تمام جریانات کشور را خوب می‌شناسم.
رییس‌جمهور ادامه داد: متاسفانه ما در کشور حزب نداریم، جناح به معنی واقعی کلمه متاسفانه نداریم و بحث‌هایی که مطرح است بحث‌های قبیله‌ای است. ممکن است دسته دسته گروه‌هایی جایی جمع شده باشند ولی کرکره پایین است و موقع انتخابات این کرکره‌ها بالا می‌رود، چراغ روشن می‌شود، فعالیت‌هایی انجام می‌شود و بعد از انتخابات دوباره این کرکره‌ها پایین می‌آید. ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم؛ البته در ابتدای انقلاب، حزب جمهوری اسلامی حرکتی را آغاز کرد ولی به دلایلی پایدار نماند..."

پس از ماجرای انتخاب رئیس شورای شهر و شهردار تهران بحث برسر رای حزبی و تشکیلاتی بسیار بالا گرفته و گویا همچنان ادامه خواهد داشت، در همین زمینه آقای دکتر صادق زیباکلام در ملامت اصول گرایان و اینکه آنان درمورد «قواعد ابتدایی، بدیهی، اولیه دموکراسی، حزبی و کار تشکیلاتی» خود را به «تجاهل» زده اند، بیان کرده:

"...عمل خانم راستگو، غیردموکراتیک بود و دفاع اصولگرایان از وی و متقابلا حملاتشان به اصلاح‌طلبان و متهم‌کردن آنان به رفتار غیردموکراتیک، نهایت فرصت‌طلبی سیاسی است.

...رای ایشان اخلاقا و اصولا برحسب ضوابط و قواعد دموکراسی، تعلق به خودشان نداشته و تعلق به جریان سیاسی‌ای دارد که موجبات انتخاب ایشان را فراهم آورده است.

بعید به نظر می‌رسد که اصولگرایان این نکات و قواعد ابتدایی، بدیهی، اولیه دموکراسی، حزبی و کار تشکیلاتی را ندانند. اما اینکه با وجود این، چرا خود را به تجاهل زده و با همه وجود به دفاع از عمل غیراخلاقی خانم راستگو برخاسته و اصلاح‌طلبان را متهم می‌کنند شاید در گرو این پرسش است که اصولگرایان به‌راستی چقدر پایبند به ضوابط اخلاقی در سیاست هستند؟"

بدیهی است تا چیزی موجود نباشد سخن گفتن از نسبت امری با آن چیز بی معناست؛ جهت تنویر افکار جناب آقای زیباکلام درباب وجود حزب و تشکیلات در ایران، ایشان را به سخنان آقای روحانی که در بالا نقل قول شده ارجاع می دهم؛ اما با فرض اینکه با تساهل قبول کنیم حزبی که به گفته ی آقای زیباکلام موجب رای آوری خانم راستگو شده وجود دارد باید بتوان از سابقه ی آن و تفکرات و نظراتی خاصش برای برای نحوه ی تصمیم گیری و اداره ی جامعه سوال کرد، اساس نامه هر حزب قوام دهنده ی شخصیت و ماهیت آن حزب است که بیان کننده ی نقشه ی راه و عمل کارگزاران آن حزب است و اقبال کنندگان به این تشکل باتوجه به این مرام نامه می توانند فعالیت وکلای خود را رصد کنند و در صورت تخطی از آن نسبت به سوال و مواخذه ی آنان اقدام نمایند. از این رو می توان سوال کرد که حزب اسلامی کار که از لحاظ فکری قرابت زیادی به حزب منحله ی مشارکت دارد، اساس نامه و مبنای عملش برای انتخاب افراد چیست؟ آیا آقای محسن هاشمی سابقه ای از لحاظ عملی یا فکری با این حزب داشته است؟ آیا از نظر فکری آقای مهرعلیزاده تناسب و سابقه ی بیشتری به این حزب نداشته است؟ آیا جزء اولیات و بدیهات هر حزب این نیست که ملاک انتخاب افراد برای به عهده گرفتن مسولیت ها را مرام نامه ی فکری خود-که جمعی از مردم به خاطر اعتماد به آن به نمایندگان آن حزب رای داده اند- قرار دهد؟ آیا انتخاب افراد براساس برخی توصیه ها، فشارها و حتی منافع شخصی و خلاف مرام نامه و اساس نامه ی حزب، قبیله گرایی نام ندارد؟ آیا قبیله گرایی بی احترامی به رای مردم و مخالف «ضوابط اخلاقی درسیاست» نیست؟

باید تاکید کنم هدف نگارنده از نوشتن این مطلب طرفداری از هیچ کدام از طرفین رقابت در شورای شهر تهران نیست، صرفا می خواهم نشان دهم اینکه اصول اخلاقی فعالیت حزبی را بدون در نظر گرفتن نحوه ی عمل حزب واره های داخل کشور -که خود کمتر همان اصول را ملاک عمل خود قرار می دهند- مبنای اخلاقی یا ضداخلاقی خواندن یک عمل سیاسی قرار دادن، نه ممکن است و نه مطلوب و نه چندان می توان آن را اخلاقی خواند. آقای دکتر افروغ چندی پیش رفتارهای خلاف مدعیات و شعارهای اصلاح طلبان را در انتخابات اخیر مورد موشکافی قرار داده که خواندن آن خالی از لطف نیست.(+ و + )  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۳۰
فرشاد فرهادی

آقای محسن هاشمی آقازاده ارشد آیت الله هاشمی و مدیرعامل سابق مترو  امروز یادداشتی در شرق نوشته با چنین عنوانی «اصولگرایان ناراضی نباشند» ، وقتی دیدم جناب آقای محسن هاشمی رای مردم را پذیرفته و به شکست خوردگان انتخابات توصیه کرده ناراضی نباشند سوالی در ذهنم پدید آمد که آیا او این توصیه را به اعضای خانواده اش نیز کرده یا خیر؟ آیا برخورد او با مادرش چه بود هنگامی که در انتخابات گذشته پس از رای دادن گفته  «اگر نامزد ما از صندوق بیرون نیاید، حتماً تقلب شده و مردم باید به خیابانها بریزند» یا وقتی در حاشیه نخستین دادگاه یکی از دو فرزند متهمش یعنی مهدی در 15 اردیبهشت 92 که گفت: «در ایران انتخاباتی وجود ندارد، مگر برای اینها کاری دارد که رأیها را عوض کنند؟». آیا او به خواهر و برادرش توصیه نکرده بود تا  یکی به خاطر خوردن ساندویچ در میدان انقلاب شش ماه زندانی شده باشد و دیگری برای سرکشی از دانشگاه های پدرش راهی لندن شود.

شاید هم گونه ای دیگر باشد، صد البته که اصولگرایان اگر هم ناراضی باشند مانند شکست خوردگان انتخابات پیش رفتار ضد قانون و ضد انسانی در پیش نمی گیرند، با چاقو و قمه و سنگ و تفنگ به خیابان ها نمی ریزند، به بانک ها و مغازه ها خسارت وارد نمی کنند، مسجد آتش نمی زنند، به سطل های زباله رحم می کنند، هم پیاله ی سلطنت طلب و مارکسیست و مجاهدی التقاطی و ریگی و گوگوش و بهایی و اسرائیلی و امریکایی نمی شود و صدها نمونه ی دیگر،  اما نکند شما نارضایی را-حتی بدون اعمال شاقه و غیر انسانی- منحصرا حق الهی خود می دانید؟ یا فکر می کنید شما همواره باید ناراضی باشید و نظام حالا حالاها به شما و خدماتتان بدهکار است؟ این انتخابات هرچه نداشت این روسیاهی را برای شما و رسانه های مواجب بگیر دشمنان وحشی ایران به بار آورد که جمهوری اسلامی حافظ و امین آرای مردمش است و به آن خیانت نمی کنند، حتی کسانی که برای نابودی نظام شعار سر می دهند حق رای دارند و بعد از پیروزی می توانند با آزادی کامل! تا صبح در خیابان ها به شادی بپردازند بدون اینکه برخی مردم طبق توصیه ی نامزدشان با اردو کشی خیابانی و عمل دیکتاتور مآبانه چون به پیروزی نرسیده اند زیر بازی بزنند و شادی را برای همه حرام کنند. شادی این پیروزی نوش جانتان که این شادی را مدیون خون شهدایی هشت سال جنگ تحمیلی و هشت ماه جنگ نرم  و رهبری امام خمینی و خامنه ای هستید که اگر آنها نبودند هیچ گاه یک روحانی رئیس جمهور نمی شد. 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۲ ، ۱۹:۵۶
فرشاد فرهادی

//bayanbox.ir/id/2981510189770969975?view

جانگو برده ی سیاه بی فرهنگ هرچند حق داشت آزاد زندگی کند و مانند سایرین خود برای خود، زندگی، خانواده و آینده اش تصمیم بگیرد، اما باید اول انسانیت را می آموخت، می فهمید که دولت عدالت طلبی نیاز است که برای مرده یا زنده ی جانیان جایزه تعیین کند و در عوض بردگی از آنان به آنان مدنیت و آداب شهروندی بیآموزد و این نکته را مانند داغ صورت در روح آنان حک کند که هرگز فراموش نکنند پس از دوره ای کار فرهنگی! بر روی آنها، مانند سایر سفید پوشان انسان به شمار می روند.

حرف نگاه بدبینانه نیست و من نیز نمی خواهم توهم توطئه بزنم، فیلم باشکوه و جذاب و خوش ساخت و داستانی مستحکم، پرکشش و واقع نما، چون جنگوی آزاد شده، برعکس بسیاری-نزدیک به همه ی- فیلم های ساخت داخل که آسوده ترین قسمت شان نوشتن داستان-نمای- آن است، نشان از هوش و تلاش فوق العاده ی  کوئنتین تارانتینو کارگردان-نویسنده ی فیلم برای خلق داستانی بس عالمانه از نظر ادبیاتی، روان شناختی، جامعه شناختی و سیاست مدارانه دارد. اما این نکته ی مکتوم و تازه کشفی نیست که حتی نیاز به تلاش برای اثبات داشته باشد؛ گویی بدیهی ترین و پیش پاافتاده ترین مفهوم برای هفت تیرکشان کشف کننده ی قاره و مردم امریکاست که نه تنها صاحبان تمدن و اخلاق اند بلکه یک وظیفه ی سنگین خدادای هم بر دوش خود حمل می کنند که به سایر خلق الله نیز فرهنگ و آداب و رسوم را ارمغان بدهند و آنان را به آزادی برسانند تا بر طبق آموزه های دوران ساز امانیسم به ارزش حقیقی خود برسند و به وادی انسان بودن قدم گذارند. از این روز گرچه تارانتینیو فیلم را نه داستانیِ داستانی و نه تاریخیِ تاریخی می داند(+) اما حضور دکتر آلمانی فیلم(کینگ اشلوتز) که به هر قصدی که در پی مجازات تبهکاران است، سبب شکل گیری بستری است تا انتقام جویی جانگو در کنار رشد و تربیت او را فراهم شود؛ چرا که بدون هدایت والتز(دکتر آلمانی)، جانگو نه فقط به هدف خود نمی رسید بلکه خود را به ورطه ی هلاکتی بی ثمر در شعله ی خشمی ناشی از تعصب می رساند.   

jango5

غیر از تفاوت در قوت داستانی فیلم های امریکایی و فیلم های ساخت داخل، این نکته نیز بسیار آموزنده است که کارگردانان آنها حتی در انتقاد به خود این نکته را فراموش نمی کنند که تنها منجی ممکن جهان اند و اگر انتقادی هم به غرب است فقط غرب راه برون رفت را می تواند بیابد و رایگان! در اختیار دیگران قرار دهند؛ اما ما اگر قرار است خود را در جشنواره ها به جهان بنمایانیم «یک خانواده ی محترم» می شویم.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۵۱
فرشاد فرهادی

ظهر روز 22 بهمن، وقتی مردم در راه بازگشت به خانه هاشان بودند، خبری واحد با تیترهای مشابه به عنوان خبر اول خبرگزاری ها وسایت های خبری خارجی فارسی زبان نقش بست.

//bayanbox.ir/id/1925876957508267556?view

  //bayanbox.ir/id/5221587900558660069?view

//bayanbox.ir/id/2105334473993720426?view



مشخص است رسانه های بیگانه همواره به دنبال بهانه ای هستند تا از نشان دادن حماسه ی مردمی که همیشه شگفتی می آفرینند، طفره روند اما این بار با توجه به شواهدی می توان گفت ماجرا فراتر از یک حرکت ساده یا خود جوش! بوده است.

با توجه به تاکیدهای مکرر رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر لزوم وحدت  و پرهیز ایجاد تشنج در کشور، حرکت برخی افراد -که البته ممکن است لباس روحانیت به تن نیز داشته باشند- در پرتاب مهر و کفش و اخلال در برنامه ی جشن  پیروزی انقلاب اسلامی، آنقدر دور از ذهن بود که مایه ی بهت عاقلان و شادی دشمنان شد. قطعا بیان این مطلب دفاع از یک فرد یا رئیس یک قوه و محکومیت فرد یا مسئول دیگری نسیت وهرکسی به هر نحوی تا روز انتخابات مخل وحدت باشد، عقلا و شرعا و عرفا به اندازه ی عملش به مردم و نظام جمهوری اسلامی خیانت کرده است. اما نکته ی مهم در تکمیل شدن معنادار یک پازل از پیش طراحی شده دارد. همان طور که آیت الله موحدی کرمانی در خبطه های نماز جمعه ی هفته گذشته  در مورد وقایع مجلس در جلسه ی وزیر کار بیان کردند، «خیلی ها به دنبال این هستند که بدانند در جریان اخیر مقصر کیست، چه بسا در آینده نزدیک این موضوع روشن شود و البته برای بعضی هم اکنون نیز روشن شده است». از پیش مشخص بود که پشت این حرکت قطعا توطئه هایی وجود دارد.(+) لذا شعارهای دیروز جمعی اندک- که ضرری بسیار بیشتر از ارزش و تعدادشان داشت- و هماهنگی آن با شعارهایی که در استقبال مهندس مشایی پس از بازگشت از سفر مصر در فرودگاه و تکرار همان شعار توسط رئیس جمهور در پایان سخنرانی اش در روز راه پیمایی 22 بهمن، روشن نمود در آینده بیشتر از این گروه و برنامه هایشان خواهیم شنید.(+)

 

بعد از اتفاقی که در حرم حضرت معصومه سلام الله علیه رخداد یاد مراسم بزرگداشت ارتحال امام ره در سال 89 افتادم.

آن سال وقتی مردم با شعارهای خود مانع از سخنرانی سیدحسن خمینی، نوه ی حضرت امام ره شدند، با توجه به حوادث سال 88 و مواضع وی، از حرکت مردم کمی خوشحال شدم و برای خود توجیه آوردم که بلاخره مردم باید جایی نارضایتی خود را اعلام کنند، اما حالا به این نتیجه رسیدم حتی اعتراض  همان سال نیز درست نبوده است؛ زیرا حداقلش این است که چنین حرکاتی را باب میکند و موجب رشد بی اخلاقی در کشور می باشد. و برماست عبرت گرفتن از آمد و شد روزگار، چرا که «هر که نامخت از گذشت روزگار    هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار»

 


عنوان از  شعری از فاضل عزیز گرفته شده:

دین راه گشا بود و تو گمگشده ی دینی

تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۲۲:۱۸
فرشاد فرهادی

جنس جنون



کاش از جنس جنون بال و پری بود مرا

مثل سیمرغ ازاینجا سفری بود مرا


 

از همان کوچه که سر می شکند دیوارش

باز در حالت مستی گذری  بود مرا


 

رقص زلفت سر نی دیدم و با خود گفتم

بین هفتاد و دو سر کاش سری بود مرا


 

هیچ پروا دلم از دغدغه راه نداشت

چون تو ای عشق  اگر همسفری بود مرا


 

پیشتر ز آنکه رسد مرگ ، بمیری ، هنر است

کاش ، ای کاش ! که روزی هنری بود مرا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۳۵
فرشاد فرهادی