کوهن، طبیعت گرایی و میراث پوزیتویسم
الکساندر برد
دپارتمان فلسفه دانشگاه بریستول
تاریخ دریافت 20 اکتبر 2003؛ تاریخ پذیرش ژانویه 2004
_____________________________________________________
چکیده
من [دراین مقاله] از ادعاهای ذیل که درباره ی توماس کوهن وجود دارد، طرفداری خواهم کرد: (1) در کتاب ساختار انقلابهای علمی یک تمایل قوی به طبیعت گرایی وجود دارد، که کوهن به سبب آن از نتایج تحقیقات پسین در جواب دادن به سولات فلسفی استفاده می کند؛ (2) کوهن باتوجه به حرفه اش - به عنوان یک فیلسوف علوم پیشرفته- تمایل به رهاکردن عناصر طبیعت گرایانه و جایگزینی آنها با رویکردهای پیشین فلسفه کلاسیکی داشت؛ (3) در برخی موارد، [عناصرِ] باقی ماندهی قابل توجه ای از تفکر پوزیتیویستی در کوهن وجود دارد که کوهن وجود آن ویژگیها را تحت این عنوان به رسمیت نشناخته است؛ (4) عناصر طبیعت گرایانه ای اشاره شده در(1) ، اصیل ترین و بارورترین عناصر تفکر کوهن هستند؛ (5) عناصر پوزیتویستی اشاره شده در (3)، تفکر او را ناقص می کنند(تضعیف می کنند) و در حکم عوامل ممانعت کننده ی کوهن در بسط عناصر طبیعت گرایانه اش و در پیگیری مسیر اتخاذ شده توسط اکثر فلاسفه ی علم بعد او هستند. پریستون قرائت دیگری از کوهن ارائه می دهد که در آن بر عناصر ویتگنشتاینی در کوهن تاکید می کند. استدلال من این است که این نگاه جایگزین، توصیفی است، شواهد متنی و حقایق تاریخ فلسفه ی علم قرن بیستم از آن حمایت نمی کنند. من دلایلی چند در طرفداری از رویکرد طبیعت گرایانه و موضوعات مرتبطش ارائه میکنم.
_____________________________