اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

اشاره

هر جا که حُسن جلوه کند عشق سَر زند*** چون هست حسن لَم یزلی، عشق لایزال

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

رئیس جمهور منتخب در مراسم تودیع و معارفه ی وزیر کشور، حقایقی راجع به حزب و تشکیلات حزبی در ایران بیان فرمودند که از بس واضح و برای همه از قبل روشن بود، کسی اعتراضی به قبیله ای خواندن فعالیت احزاب داخل کشور به آن نکرد.

"...خیلی‌ها بعد از انتخابات با من صحبت کردند و گفتند کابینه فراجناحی درست نکن، چراکه نمی‌توانی هماهنگی بین آنها ایجاد کنی و مشکل ایجاد می‌شود، پس یک جناح را انتخاب و از بین آنها اعضای کابینه‌ات را مشخص کن ولی من معتقد به این موضوع نیستم. حزب و جناحی در کشور ما وجود ندارد، بلکه همه اینها الفاظ هستند. من از اول نهضت اسلامی یعنی از مهر 1341 از زمانی که 13، 14 سال داشتم در سیاست حضور داشتم و در این عرصه فعال بودم و تمام جریانات کشور را خوب می‌شناسم.
رییس‌جمهور ادامه داد: متاسفانه ما در کشور حزب نداریم، جناح به معنی واقعی کلمه متاسفانه نداریم و بحث‌هایی که مطرح است بحث‌های قبیله‌ای است. ممکن است دسته دسته گروه‌هایی جایی جمع شده باشند ولی کرکره پایین است و موقع انتخابات این کرکره‌ها بالا می‌رود، چراغ روشن می‌شود، فعالیت‌هایی انجام می‌شود و بعد از انتخابات دوباره این کرکره‌ها پایین می‌آید. ما تحزب به معنای واقعی در کشور نداریم؛ البته در ابتدای انقلاب، حزب جمهوری اسلامی حرکتی را آغاز کرد ولی به دلایلی پایدار نماند..."

پس از ماجرای انتخاب رئیس شورای شهر و شهردار تهران بحث برسر رای حزبی و تشکیلاتی بسیار بالا گرفته و گویا همچنان ادامه خواهد داشت، در همین زمینه آقای دکتر صادق زیباکلام در ملامت اصول گرایان و اینکه آنان درمورد «قواعد ابتدایی، بدیهی، اولیه دموکراسی، حزبی و کار تشکیلاتی» خود را به «تجاهل» زده اند، بیان کرده:

"...عمل خانم راستگو، غیردموکراتیک بود و دفاع اصولگرایان از وی و متقابلا حملاتشان به اصلاح‌طلبان و متهم‌کردن آنان به رفتار غیردموکراتیک، نهایت فرصت‌طلبی سیاسی است.

...رای ایشان اخلاقا و اصولا برحسب ضوابط و قواعد دموکراسی، تعلق به خودشان نداشته و تعلق به جریان سیاسی‌ای دارد که موجبات انتخاب ایشان را فراهم آورده است.

بعید به نظر می‌رسد که اصولگرایان این نکات و قواعد ابتدایی، بدیهی، اولیه دموکراسی، حزبی و کار تشکیلاتی را ندانند. اما اینکه با وجود این، چرا خود را به تجاهل زده و با همه وجود به دفاع از عمل غیراخلاقی خانم راستگو برخاسته و اصلاح‌طلبان را متهم می‌کنند شاید در گرو این پرسش است که اصولگرایان به‌راستی چقدر پایبند به ضوابط اخلاقی در سیاست هستند؟"

بدیهی است تا چیزی موجود نباشد سخن گفتن از نسبت امری با آن چیز بی معناست؛ جهت تنویر افکار جناب آقای زیباکلام درباب وجود حزب و تشکیلات در ایران، ایشان را به سخنان آقای روحانی که در بالا نقل قول شده ارجاع می دهم؛ اما با فرض اینکه با تساهل قبول کنیم حزبی که به گفته ی آقای زیباکلام موجب رای آوری خانم راستگو شده وجود دارد باید بتوان از سابقه ی آن و تفکرات و نظراتی خاصش برای برای نحوه ی تصمیم گیری و اداره ی جامعه سوال کرد، اساس نامه هر حزب قوام دهنده ی شخصیت و ماهیت آن حزب است که بیان کننده ی نقشه ی راه و عمل کارگزاران آن حزب است و اقبال کنندگان به این تشکل باتوجه به این مرام نامه می توانند فعالیت وکلای خود را رصد کنند و در صورت تخطی از آن نسبت به سوال و مواخذه ی آنان اقدام نمایند. از این رو می توان سوال کرد که حزب اسلامی کار که از لحاظ فکری قرابت زیادی به حزب منحله ی مشارکت دارد، اساس نامه و مبنای عملش برای انتخاب افراد چیست؟ آیا آقای محسن هاشمی سابقه ای از لحاظ عملی یا فکری با این حزب داشته است؟ آیا از نظر فکری آقای مهرعلیزاده تناسب و سابقه ی بیشتری به این حزب نداشته است؟ آیا جزء اولیات و بدیهات هر حزب این نیست که ملاک انتخاب افراد برای به عهده گرفتن مسولیت ها را مرام نامه ی فکری خود-که جمعی از مردم به خاطر اعتماد به آن به نمایندگان آن حزب رای داده اند- قرار دهد؟ آیا انتخاب افراد براساس برخی توصیه ها، فشارها و حتی منافع شخصی و خلاف مرام نامه و اساس نامه ی حزب، قبیله گرایی نام ندارد؟ آیا قبیله گرایی بی احترامی به رای مردم و مخالف «ضوابط اخلاقی درسیاست» نیست؟

باید تاکید کنم هدف نگارنده از نوشتن این مطلب طرفداری از هیچ کدام از طرفین رقابت در شورای شهر تهران نیست، صرفا می خواهم نشان دهم اینکه اصول اخلاقی فعالیت حزبی را بدون در نظر گرفتن نحوه ی عمل حزب واره های داخل کشور -که خود کمتر همان اصول را ملاک عمل خود قرار می دهند- مبنای اخلاقی یا ضداخلاقی خواندن یک عمل سیاسی قرار دادن، نه ممکن است و نه مطلوب و نه چندان می توان آن را اخلاقی خواند. آقای دکتر افروغ چندی پیش رفتارهای خلاف مدعیات و شعارهای اصلاح طلبان را در انتخابات اخیر مورد موشکافی قرار داده که خواندن آن خالی از لطف نیست.(+ و + )  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۲ ، ۱۱:۳۰
فرشاد فرهادی


کوهن

کوهن، طبیعت­ گرایی و میراث پوزیتویسم

الکساندر برد

دپارتمان فلسفه دانشگاه بریستول

تاریخ دریافت 20 اکتبر 2003؛ تاریخ پذیرش ژانویه 2004

_____________________________________________________

چکیده

من [دراین مقاله] از ادعاهای ذیل که درباره ­ی توماس کوهن وجود دارد، طرفداری خواهم کرد: (1) در کتاب ساختار انقلاب­های علمی یک تمایل قوی به طبیعت­ گرایی وجود دارد، که کوهن به سبب آن از نتایج تحقیقات پسین در جواب دادن به سولات فلسفی استفاده می­ کند؛ (2) کوهن باتوجه به حرفه­­ اش - به عنوان یک فیلسوف علوم پیشرفته-  تمایل به رهاکردن عناصر طبیعت­ گرایانه و جایگزینی آنها با رویکردهای پیشین فلسفه کلاسیکی داشت؛ (3) در برخی موارد، [عناصرِ] باقی مانده­ی قابل توجه ­ای از تفکر پوزیتیویستی در کوهن وجود دارد که کوهن وجود آن ویژگی­ها را تحت این عنوان به رسمیت نشناخته است؛ (4) عناصر طبیعت­ گرایانه ­ای اشاره شده در(1) ، اصیل­ ترین و بارورترین عناصر تفکر کوهن هستند؛ (5) عناصر پوزیتویستی اشاره شده در (3)، تفکر او را ناقص می­ کنند(تضعیف می کنند) و در حکم عوامل ممانعت کننده­ ی کوهن در بسط عناصر طبیعت­ گرایانه­ اش و در پیگیری مسیر اتخاذ شده توسط اکثر فلاسفه­ ی علم بعد او هستند. پریستون قرائت دیگری از کوهن ارائه می­ دهد که در آن بر عناصر ویت­گنشتاینی در کوهن تاکید می­ کند. استدلال من این است که این نگاه جایگزین، توصیفی است،  شواهد متنی و حقایق تاریخ فلسفه ­ی علم قرن بیستم از آن حمایت نمی­ کنند. من دلایلی چند در طرفداری از رویکرد طبیعت گرایانه و موضوعات مرتبطش ارائه می­کنم.

_____________________________

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۲ ، ۲۱:۳۷
فرشاد فرهادی