حجتالاسلام مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار پنج شنبه شب(بیست و سه خرداد) در مسجد فائق تهران:
هر کدام از نامزدها را که اصلح تشخیص دادید، به وی رای دهید زیرا نهایتاً
انتخابات با دو کاندیدای اصولگرا و یا یک کاندیدای اصولگرا و یک کاندیدای
مدعی اصلاحطلبی به مرحله دوم کشیده خواهد شد...اگر واقعا یقین میکنید که اگر به صالح مقبول رای ندهیم، شخص دیگری رای
میآورد در این صورت آن شخص دیگر صالح مقبول نیست، بلکه اصلح است.
حجت الاسلام پناهیان در گفتگو با خبرنگار رجانیوز(بیست و سه خرداد) در واکنش به انتشار یک فیلم در جمع مسئولین ستاد قالیباف و توزیع پیامک آن در سطح کشور اعلام کرد:
در شرایط کنونی ائتلاف هیچ فایده ای ندارد،انتخابات خواه ناخواه به دور دوم کشیده میشود.
وحید جلیلی با اشاره به آنچه سیستم “هلو لولو” می نامید، گفت:
هر کسی را که لولو
کردند، من میگویم سیستمهای لولوـ محور، سیستمهای عوامفریبی هستند.
هدف لولو سازی ؛هلو کردن رای حزب اللهی ها برای عناصر غیر اصلح است. حزب
اللهی ها را به هیجان نتیجه دچار کنند انها را از لولوهایی که معمولا هم
بزرگ نمایی می شوند بترسانند و بعد رایشان را مثل هلو نوش جان کنند.
عمار و عماربودن و عمارگونه عمل کردن، مانند خیلی از واژه های پُراستعمال این روزها آنقدر دستمالی شده اند که به ابتذال معنایی رسیده اند.
______________________________
دو نقل قول اول این متن از رئیس و نائب رئیس قرارگاه عمار شب پیش از انتخابات بیان شده اند. در مورد اینکه هر دو عزیز عالمان سخنور و مومنی اند، شکی ندارم، حداقل چند سالی است که سی روز ماه رمضان را با سخنان حجت الاسلام پناهیان قدر می نهم اما چه کنم که عمار امروزه پر معنا شده و عمار بودن خطیر؛ لذا نمی دانم چه این چه عماری است-نه حتی رئیس قرارگاه باشد- که چند ساعت قبل از مهمترین واقعه ی سیاسی کشور این چنین برای کسانی که چشمانشان به دهان آنها دوخته شده است، تحلیل نادرست می کند. فرمانده ای را در نظر بگیریم که قبل از عملیات باید شناسایی نسبتا کاملی از محل و عوارض منطقه ی عملیاتی داشته و برآورد درستی از میزان تجهیزات و ادوات و نیروی انسانی دشمن کند تا بتواند فرمان حمله را به نیروهای خود دهد؛ و اگر این مهم را به خوبی انجام ندهد قابل پیش بینی است که چه فاجعه ی انسانی ای برای نیروهای تحت امرش پدید می آید. حال، وضعیت افرادی را که قرار است با شناسایی و تدبیر این رئیس و نائب رئیس قرارگاه تصمیم بگیرند، تصور کنید. من از دوستانی که شب قبل انتخابات انواع نسبت های شایعه پراکن و جو زده از آمار سازی های 84 گونه و... را نثارم کردند شکایتی ندارم، وقتی که می بینم فرماندهان شان اینگونه برایشان افق را رصد کرده اند. و این در حالی است که نتایج نظرسنجی های معتبر که در دو روز آخر رشد معنادار روحانی را به خوبی به تصویر کشیده بود، قرارگاه نشینان مطلع از اخبار به چنین تحلیل های بسیار دور از واقعیتی رسانده اند.
تلخی های این انتخابات منشا درس های بزرگی است که می بایست به دقت بررسی شود تا خدایی نکرده بار دیگر کلاهی به این گشادی سرمان نرود. این بازی کسب قدرت چنان برخی ها را گرفته بود که نمی دانستند صحنه ی سیاسیت صحنه ی عمل و عکس العمل های فوق العاده پیچیده و سردرگم کننده است و با نیت سه روز روزه و نماز امام زمان عج و نذر چند میلیون صلوات، کلاف سردرگمش باز نمی شود. صحنه ای که فراموش کردن عهدی را برای وزیر 16 ساله تکلیف می کند و تکرار سرود دسته جمعی «انتخاب اصلح» با تلفظ صاد که از چسباندن میانه زبان به سق دهان و حای از عمق گلو خارج شده، تولید می شود، و صرفا با توجه به حرکات دست رهبر گروه و بدون نیاز به فکر راجع به معنای «تکلیف» و «اصلح» اجرا می شود، نتیجه ای جز شکست تلخ نخواهد داشت.
اما بعد
حال که بازار تشکر و تبریک انتخاباتی گرم است، برخود واجب می دانم از عزیزان بی ادعایی که این چند ماه از سیاه مشق شان تکلیف بصیرت و عمل معقولانه ی سیاسی آموختم تشکر قلبی و لسانی ام را به جای آورم:
امید حسینی که نوشته های حداقل سه ماه اخیرش در آهستان، بی آبرویی کباده کشان پوشالی فلان و بهمان گفتمان رهبری را بر من نقاشی کرد.
قسمتی از متن آخرش که با اشک و آه نوشته:
...در روزهای گذشته بارها با کسانی
هم کلام شدم که برایم از حجت و تکلیف شرعی میگفتند. حرف زدن با این
جماعت واقعا سخت بود. حرف من این بود که فهم و درک و تفسیرتان از حجت و
تکلیف اشتباه است. ما هم می گوییم حجت، ولی کدام حجت؟ کدام تکلیف؟ کدام
بصیرت؟ بصیرتی که فقط تا نوک بینی صاحب بصیرت را به او نشان میدهد؟ بصیرتی
که دنیای پر پیچ و خم سیاست را نمیفهمد؟ بصیرتی که خودش را در تار و پود
تحجر و تعصب زندانی میکند؟ بصیرتی که نتیجهاش پیروزی رقیب میشود؟
حجتی که در لایههای تنگ و
تاریک محافل حزبی و جناحی بدست آید و مصالح عالی نظام و انقلاب را تشخیص
ندهد حجت نیست، حتی اگر برایش دلیل شرعی بتراشند. تکلیفی که نتواند مصلحت
حزبی را فدای مصلحت ملی کند، تکلیف شرعی نیست.
حجت شرعی برای کسی که ادعای ولایتمداری دارد، در هر کاری از جمله انتخابات،
ناظر به دفاع از انقلاب و ولایت است. یعنی خروجی همه تصمیمها باید به آن
هدف اصلی برسد. پس این چه حجت شرعی بود که عملا به ضرر گفتمان انقلاب تمام
شد؟!
البته این آدمها اعتماد به نفسشان بالاست. مطمئنا کمکم طلبکار میشوند و
مسئولیت اصلی شکست را متوجه همه میدانند جز خودشان! ولی خورشید حقیقت همیشه
پشت ابر نمیماند. بالاخره هستند کسانی که جرات کنند و بصیرت کاذب اینها
را به چالش بکشند. هستند کسانی که شهامت استیضاح آنها را داشته باشند.
هستند کسانی که از آنها بپرسند چرا جامعه را به چنین وضعیتی رساندید؟ چرا
این همه هزینه را به نظام و انقلاب تحمیل کردید؟ چرا به همه برچسب زدید و
دایره خودیها را تنگ و تنگتر کردید؟ چرا نتیجه بصیرت شما، بازگشت دوباره
خاتمی و هاشمی شد؟ چرا نتیجه فهم شما، پیروزی کسانی شد که چهار سال تمام به
آنها فحش میدادید؟ آخر این چه بصیرت و چه حجتی بود که هاشمی رد صلاحیت
شده را دوباره به قدرت بازگرداندید؟ اف بر بصیرت شما…
میثم محمد حسینی بالامقام که طرح های گرافیکی اش در دوئل در زمان فتنه ی 88 شمشیری بی رحم بود بر زنگیان کافوری و تاسیس تلویزیون اینترنتی نصرش پایگاه رسانه ای جبهه ی فکری:
حالا کاری ندارم که آقای روحانی بعدا چه خواهند کرد که انشالله دوستان
افراطی بدون اندیشه پاسخگوی عملکرد ایشان خواهند بود در آینده. لکن فعلا
شیرینی حضور مردم برای ما باید از حماقت دوستان مثلا تکلیف مدار! ارجحیت
داشته باشد.
حسین قدیانی در قطعه ی 26، که شاید گاهی اوقات نوشته های چندان قوی و مستحکمی نداشته باشد، اما اکثر اوقات نوشته هایش به دل می نشیند نیز در آخرین نوشته اش نوشت:
از آنجا که گروه پایداری، با رفتار و گفتار صدر تا ذیل خود نشان داد که رای
بیشتر حسن روحانی، برایش قابل هضم تر از فزونی آرای حاج باقر است... خواستم پیشاپیش برتری نماینده آقای هاشمی را به ایشان تبریک و شادباش عرض نمایم!
حقا که بخش عمده گرفتاری های ما از آن
روزهای قبل از ۳ ی تیر ۸۴ شروع شد که رای و نظر علامه مصباح، برای بعضی
دوستان مومن و حزب اللهی، بزرگ تر و مهم تر از انقلاب اسلامی و ۳۰۰ هزار
خون شهید شد… کاش کسانی که معتقد بودند؛ «اصلاح طلبان در صحنه نیستند و خطری ندارند»
و متاثر از همین تحلیل کاملا درست و سنجیده (!!) به بلای تفرقه در جریان
اصول گرایی دامن زدند، اینک پاسخگوی سیاست ورزی خود باشند. گمانم آنچه گروه
پایداری بدان عمل کرد، «تکلیف و وظیفه» نبود؛ «تفرقه و منیت» بود. بگذریم که محاسبه نتیجه و تدبر در فرجام کار، اساسا بخشی از تکلیف است.
راستی! کسانی که می گفتند؛ «انتخابات، دوگانه سازش-مقاومت است و جلیلی
تنها نماد مقاوت و انقلاب و ایستادگی و کربلا و مد نظر بزرگان و…»، چه
جوابی برای طعنه این روزهای لوامین دارند؟! چقدر به ایشان گفتیم که پای
مقدسات را به انتخابات باز نکنید که پس فردا اگر نامزدتان رای نیاورد،
برندارند بگویند؛ «نه بزرگ ملت ایران به سر تا پای مقدسات»!!
هیچ گروهی اندازه گروه پایداری -خواسته یا ناخواسته!- مددرسان جریان فتنه و
فرقه انحراف نبوده… هیچ گروهی نبوده! من معتقدم؛ آقایان هاشمی و احمدی
نژاد اگر برای انبوه خدمات گروه پایداری به خود، «پیام تشکر مشترک» صادر نکنند، بی معرفتی کرده اند در حق این همه لطف سرشار پایداری به حجت الاسلام والمسلمین حسن آقای روحانی!!
و دست آخر تقی دژاکام باسابقه ترین نویسنده ی کیهان که با آب و آتشش به نوعی پدر همه ی وبلاگ نویسان ارزشی است:
وقتی
جلیلی و آن دو نفر دیگر با فاصله در رده های بعد همه نظرسنجیها هستند، با
رأی ندادن به قالیباف جا را برای نا اهلان و نامحرمانی که امام ما را از
سپردن کشور به آنها باز داشته بود باز کرده ایم و بعدها نباید هیچ کس
دیگری را بجز خودمان سرزنش کنیم که چرا چنین شد و چرا رهبر تنها ماند.
من
علی رغم تردیدهای این دو سه هفته اخیرم بین سه چهار نامزد و بعد از حذف
یکی و کنار رفتن مردانه و ارزشمند دکتر حداد عادل، از بین دو بزرگوار دوست
داشتنی یعنی آقایان دکتر قالیباف و دکتر جلیلی، بدون ذره ای تردید و با
اطمینان از روسپیدی در نزد خداوند متعال یک رأی خودم را به آقای دکتر قالیباف میدهم و
با افتخار تا پایان عمرم از این رأی دفاع خواهم کرد و هر اتفاق خوب و بد
دیگری بیفتد خیالم راحت است که به عاقلانهترین شیوه و نه بر اساس احساس و
تمایلات مقطعی رأی داده ام.
خدایا!
تو شاهدی که در این دوره برای رسیدن به بهترین گزینه تا چه حد صبر و تحقیق
کردم و تا چه حد مشورت کردم و شاهدی که به هیچ کدام از نامزدهای اصولگرای
این دوره کوچکترین توهین و بی احترامی نکردم و سعی کردم فضای محبت و صفا
بین مؤمنان به نظام و انقلاب را تقویت کنم و حالا به این گزینه رسیده ام.
تو خود به کرمت از من قبول بفرما.